English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3696 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
word association test U ازمون تداعی واژه ها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
association test U ازمون تداعی
word choice test U ازمون واژه گزینی
word span test U ازمون فراخنای واژه ها
word building test U ازمون واژه سازی
His word is his bond. HE is a man of his word. U حرفش حرف است
He is a man of his word . He is as good as his word . U قولش قول است
association U پیوند ارتباط
association U هم خوانی
association U وابستگی وابسته سازی
association U امیزش
association U تداعی معانی تجمع
association U پیوستگی
association U معاشرت اتحاد
association U انجمن
association U شرکت
association U تجمع
association U اجتماع
association U همباش
association U تداعی
association psychology U روانشناسی تداعی گرا
memorandom of association U اساسنامه شرکت
memorandum of association U اساسنامه شرکت
memorandum of association U شرکتنامه تجاری
association school U مکتب تداعی
association pathway U گذرگاه ارتباطی
association method U روش تداعی
association time U زمان تداعی
backward association U تداعی وارونه
bar association U کانون وکلا دادگستری
bar association U کانون وکلا
argument association U وابسته سازی نشانوند
association of ideas U تداعی معانی
association football U اتحادیه فوتبال
association croquet U مسابقه بین دو تیم یا دو نفر در زمینی بطول 53 متر و عرض 62متر با 6 دروازه و یک میله عمودی
association croquet U کروکه انگلیسی
association cortex U قشر تداعی
association by contiguity U تداعی از راه مجاورت
association areas U مناطق ارتباطی
artieles of association U شرکت ناور
articles of association U اساسنامه
association neuron U نورون ارتباطی
article of association U اساسنامه شرکت
association of ideas U تداعی اندیشه ها
producers association U انجمن تولید کنندگان
forward association U تداعی رو به جلو
association nuclei U هستههای ارتباطی
clang association U تداعی اوایی
residents' association U انجمنشورایمحل
trade association U تشکیلات صنفی
free association U تداعی ازاد
trade association U انجمن صنفی
housing association U انجمنخانهیابیبهقیمتنازلتر
association coefficient U ضریب ارتباط
association in information systems U professionals
association for women in computing U متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند
parent-teacher association U انجمناولیاومربیان
international development association U مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
savings and loan association U صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
association in information systems U انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
special libraries association U انجمن کتابخانههای مخصوص
frontal association area U منطقه ارتباطی پیشانی
association for computers and humanities U یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
association for women in computing U سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
association for computing machinery U بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
association for system management U یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
e f t a (european free trade association U اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
e f t a (european free trade association U اتریش
e f t a (european free trade association U سوئد
data processing management association U انجمن مدیریت پردازش داده
european free trade association U A .T.F.E
e f t a (european free trade association U سویس نروژ
e f t a (european free trade association U فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
international air transport association U اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
national computer graphics association U انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
e f t a (european free trade association U پرتقال دانمارک
last word U بیان یا رفتار قاطع
word for word U طابق النعل بالنعل
a word or two U چند تا کلمه [برای گفتن]
last word U اتمام حجت
last word U حرف اخر
i came across a word بکلمه ای برخوردم
the last word U حرف اخر
word for word U کلمه به کلمه
word for word U تحت اللفظی
upon my word U به شرافتم قسم
word U اطلاع
keep to one's word U سر قول خود بودن
at his word U بفرمان او
at his word U بحرف او
All you have to do is to say the word. U کافی است لب تر کنی
get a word in <idiom> U یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند
to keep to one's word U سرقول خودایستادن
to keep to one's word U درپیمان خوداستواربودن
have a word with <idiom> U بطورخلاصه صحبت ومذاکره کردن
in a word <idiom> U به طور خلاصه
say the word <idiom> U علامت دادن
last word <idiom> U نظر نهایی
I want to have a word with you . I want you . U کارت دارم
Could I have a word with you ? U عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
to word up U کم کم برانگیختن خردخردکوک کردن
to word up U کم کم درست کردن کم کم رسانیدن
in a word U خلاصه
in a word U خلاصه اینکه مختصرا
in one word U خلاصه
to keep to one's word U درست پیمان بودن
in one word U خلاصه اینکه مختصرا
Take somebody at his word. U حرف کسی را پذیرفتن ( قبول داشتن )
May I have a word with you? U ممکن است دو کلمه حرف با شما بزنم ؟
keep one's word <idiom> U سرقول خود بودن
say a word U حرف زدن
word U سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
word U عهد
the last word U ک لام اخر
take my word for it U قول مراسندبدانید
word U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
word for word <adv.> U نکته به نکته
word U روش اندازه گیری سرعت چاپگر
word U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word U تعداد کلمات در فایل یا متن
word U مشابه 10721
word U طول کلمه کامپیوتری که به صورت تعداد بیتها شمرده میشود
word U کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
word for word <adv.> U مو به مو
word for word <adv.> U کلمه به کلمه
word U زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
that is not the word for it U لغتش این نیست
word U بالغات بیان کردن
word U لغات رابکار بردن
word U فرمان
the last word U سخن قطعی
word U واژه
word U لغت
word U گفتار
word U موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
word U لفظ
the last word U سخن اخر
word U کلمه
to say a word U حرف زدن
to say a word U سخن گفتن
say a word U سخن گفتن
word U واژه سخن
word U بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
word U پیغام خبر
word U حرف
not a word of it was right U یک کلمه انهم درست بود
word U عبارت
word U قول
cross word U جدول لغز
in the p sense of the word U بمعنی واقعی کلمه
cross word U جدول معمائی
buzz word U رمز واژه
buzz word U لغت بابروز
four-letter word U واژهیچهار حرفی
four-letter word U واژهی قبیح
data word U کلمه داده
in word and deed U درگفتارو عمل
to plight one's word U متعهدشدن
instruction word U کلمه دستورالعمل
score out that word U ان واژه را خط بزنید
word class U ردهایازلغاتمثلاسم صفت فعل و...
word-blind U کسیکهبدلیلعقلیدرخواندنبامشکلروبروست
written word U کلماتنوشتاری
to pledge one's word U قول یا پیمان دادن
We just received word that . . . U هم اکنون اطلاع رسید که …
to pawn one's word U پیمان بستن
I always stick to my word. U من همیشه سر حرفم می ایستم
to pawn one's word U عهد کردن
computer word U کلمه کامپیوتری
score out that word U روی ان واژه خط بکشید
to plight one's word U قول دادن
swear-word U فحش
swear-word U ناسزا
to rime one word with another U یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
send word U خبر دادن
control word U کلمه کنترل
to plight one's word U عهد کردن
word correction U اصلاحکلمه
send word U پیغام دادن
He didnt say a word. U یک کلام هم حرف نزد
ghost word U کلمه غیرمصطلح
he is a man of his word U گفتاروکردارش یکی است قولش درست است
head word U کلمه یاجملهای که در سراغاز فصل یا بخش کتاب نوشته میشود
word frequency U بسامد واژگانی
word hoard U لغت نامه
word length U طول کلمه
word length U درازای کلمه
word mark U نشان کلمه
ghost word U لغت غیر مستعمل
word fluency U سیالی واژگانی
word deafness U واژه کری
word count U واژه شماری
function word U کلمه دستوری
full word U کلمه کامل
full word U تمام کلمه
send word for him U پیغام برای او بفرستید
half word U نیم کلمه
word addressable U نشانی پذیری کلمه
word and deed U گفتاروکردار قول وفعل
word book U کتاب لغت
word mark U علامت کلمه
Recent search history Forum search
1affixation
2آفساید
2من دل درد دأرم
2لب آب
1Newton's Original Experiment to test the Universality of Gravity (1680's) a) Used a large (normal) pendulum with different substances as the weight. b) If the E.P. is correct, then the period of oscil
1Hafez has a verse (ze chashmam la'le rommaani ..). What does rommaani mean?
2transmembrane
2transmembrane
2single gas
2single gas
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com